گروه جنگ نرم مشرق- مستند «راشل، یک وجدان آمریکایی» ساخته سیمونه بیتون مستندی است که به نحوه کشته شدن راشل کوری یکی از اعضای آمریکایی جنبش متحد جهانی و اقدامات این گروه در فلسطین اشغالی میپردازد. این مستند تصاویر آرشیوی پخش نشدهای را از راشل نشان میدهد که از نقض حقوق مردم غیر نظامی فلسطینی توسط اسرائیل سخن میگوید. دیدن این مستند را به دو جهت پیشنهاد میکنیم. ابتدا کارکردی که از لحاظ احساسات انساندوستانه عدهای آمریکایی و انگلیسی در اراضی اشغالی فلسطین دارد و همچنین نمونهای از یک کار رسانهای برای دفاع از مظلوم است؛ البته تا آنجا که کار به کشته شدن در راه آرمان میرسد. آنچه که در ادامه میآید خلاصهای از این مستند است:
راشل کوری در اوایل دورانی که وارد فلسطین شده بود این چنین گزارش میدهد:
یکی از کارشناسان مسائل سیاسی لبنانی به نام بسام ابوشریف که ارتباط زیادی با افراد خارجی پیوسته به انتفاضه داشته است در مورد این پیوستها میگوید:
در سال 1968، شورش سراسر اروپا را در برگرفت. در می همین سال، انقلاب راهبندان در پاریس شکل گرفت. و بعد از آن انقلاب دانشجویان آلمانی به رهبری کوهن اتفاق افتاد. گرایش مائوئیستی بین جوانان اروپا رواج یافت. از نظر همه انقلابیون، انقلاب فلسطین راهی است برای تحقق آزادی و ابراز آرمانها و آرزوها در مبارزه با تجاوز و حمایت از آزادی. تعداد زیادی از این افراد در قالب داوطلبین جنگ، داوطلبین پزشکی و داوطلبین آموزش و تربیت کودکان فلسطینی به انقلاب فلسطین پیوستهاند. افراد آمریکایی و اروپایی زیادی قبل از سال 1971 به اردن و لبنان آمدند تا به ما در این انقلاب کمک کنند.
اواخر سپتامبر 2002، انتفاضه یا شورش دوم با به خیابان ریختن فلسطینیان آزادیطلبی که خواهان پایان فوری اشغال بودند آغاز شد. در طول 7 سال قبل از این واقعه در حالی که جهان از صلح دم میزد و همه تلاشها متوجه پیگیری صلح اسلو (صلح یاسر عرفات با رژیم صهیونیستی) بود، دولت اسرائیل نه تنها در جهت پایان اشغال گامی برداشت بلکه فرآیند صلح را اهرمی برای تحکیم پایههای اشغال قرار داد. هفت سال جهان از صلح دم زد و اکثر اراضی مردم فلسطین مصادره شد. تعداد شهرکنشینان و شهرکسازی در اراضی مسروقه فلسطینی افزایش یافت. آب را مصادره و محلههای فلسطینی را مصادره کردند؛ تعداد پستهای بازرسی را افزایش دادند و در حالی که جهان ندای صلح سر میداد امید و رویای مردم فلسطین یه یاس مبدل میشد.
آدام شاپیرا، مدیر ISM:
راشل کوری:
زمان مداخله جوامع بینالمللی رسیده بود و به موازات اقدامات یکپارچه در سراسر جهان میبایست اقدامات مشابهی نیز در سرزمینهای اشغالی فلسطین صورت میگرفت. جامعه بینالمللی وظیفهاش را در تامین امنیت فلسطینیان و محافظت از حقوق آنها در برخورداری از حق زندگی به خوبی ایفا نکرده بود. مردمی که در از همه جای دنیا به اینجا فلسطین میآیند تا برای احقاق حقوق مردم اینجا در رسیدن به آزادی بجنگند یک نماد مشترک دارند و آن پرچم فلسطین است. شما در اینجا شاهد یک ایرلند دیگر هستید. ما در این سرزمین اشغالی از مردم همه دنیا دعوت میکنیم تا به ما بپیوندند هر چند باور پیوستن دیگران به ما برایمان سخت است.
طرح ما در آی اس ام این بود که فعالان غیر مسلح بینالمللی به ما ملحق شوند و وظیفهای که دولتهایشان و سازمان ملل به درستی انجام نمیدادند انجام دهند. با تدابیر مختلف گروههای پرطرفدار را به پایداری تشویق کردیم و در اوت 2001، نهضتی بزرگ را سازمان دادیم و از مردم سراسر دنیا دعوت کردیم به ما ملحق شوند و نهایتا 50 نفر که اکثر انگلیسی و آمریکایی بودند به ما در فلسطین ملحق شدند.
به آنها آموزش دادیم که در برابر خشونت سربازان اسرائیلی چه عکسالعملی نشان دهند. آنها را در قالب یک نهضت هماهنگ به منظور نمایش اقدامات خشن اسرائیلیها به خیابانها کشاندیم. آنقدر تبلیغ کردیم تا اینکه در ماه دسامبر 2001 صد نفر به ما ملحق شدند.
بخشی از مصاحبه گروه آی اس ام با یک دانشآموز یهودی لهستانیالاصل که ادعای مالکیت بر سرزمینهای اشغالی را دارد؛ صحبتهایی که به نظر گروه، مسخره و موجب خنده است:
یکی دیگر از شهروندان سالخورده اسرائیل که ظاهرا صلحطلب نیز میباشد میگوید: اسرائیل بدون شک خواستار ایجاد کشوری فلسطینی است زیرا توانایی هضم سه و نیم میلیون فلسطینی در سرزمینهای اشغالی را ندارد. اگر کل منطقه به یک کشور واحد تبدیل شود باید در این صورت به فلسطینیان نیز تابعیت اعطا کنند و این عین انحلال کشور یهود و انحلال آرمان دکترین نهضت صهیونیسم است. از طرفی اگر به فلسطینیان تابعیت ندهند، کشور تجزیه میگردد بنابراین باید به فکر حربهای برای کنترل کل کشور همزمان با اخراج فلسطینیان باشند. پس اول از همه باید شهرکها را نگه دارند و بعد تمام فلسطینیان را در یک مینی کشور جمعآوری کرد که البته بسیار بعید است پایدار بماند. اسرائیل با ساختن شهرکها و گذرگاهها به دنبال ایجاد فاصله بین محلههای فلسطینی نشین است تا در یک جزیره زندگی کنند.
راشل کوری و دوستانش که متوجه این نقشه صهیونیستها شده بودند هر روز راه بولدوزرهای اسرائیلی را سد میکردند تا مانع از تخریب خانههای فلسطینیان شوند. اما در آخرین روز، نبرد راشل کوری با یک بولدوزر نظامی روی میدهد:
بسیاری از دوستان راشل که در آنجا حاضر بودند در باره این حادثه اینگونه توضیح میدهند: او دیده میشد، قابل رویت بود؛ راننده عمدا این کار کرد. اسرائیلیها آن را تصادفی اعلام کردند کسی را مقصر نمیدانند و اکنون لازم است آمریکاییها با اعمال فشار خواستار بررسی موضوع شوند.
یکی دیگر از دوستان راشل کوری در این باره میگوید: بولدوزر دو نفر سرنشین داشت و مطمئنم او را دیدند؛ تصاویر این طور نشان میدهد. علت حضور دو سرنشین در هر بولدوزر، داشتن دید بهتر است. راننده عملا در برابر دوربین اعتراف کرده که چون سرباز است فقط در صورت دستور توقف میتوانسته بایستد و نگفته است که راشل را ندیده است. او گفت که دستور توقف صادر نشده بود پس عمدا او را زیر گرفت. او قتل عمد مرتکب شده و فرماندهاش نیز شریک جرم است.
به گفته بسیاری از خبرنگاران و افرادی که تابعیت کشورهای دیگر و حتی ایالات متحده را داشتهاند و برای مدتی در خاک فلسطین اشغالی بودهاند رفتار سربازان رژیم صهیونیستی را بسیار وحشیانه توصیف کردهاند.